اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

خدمات وبلاگ نویسان جوان

تفسیر نماز - sahebzaman
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هر کس به دانش خویش عمل کند، به مطلوب و مقصود اخرویش برسد . [امام علی علیه السلام]

 
sahebzaman

i تفسیر نماز

سه شنبه 87/9/5 ساعت 12:8 عصر

 

روح را در قالب یک سلسه برنامه‏هاى تربیتى پیاده کند و لذا شرائط زیادى را براى آن قرار داده است، شرائط صحیح بودنِ نماز، شرائط قبولى و شرائط کمال.


پاک بودن بدن و لباس، رو به قبله بودن، درست خواندن کلمات، مباح بودنِ مکان و لباس نمازگزار از شرائط صحّت نماز است که مربوط به جسم نمازگزار است نه روحِ او.
اما اسلام عبادت را در این لباس قرار داده تا به مسلمین درس نظافت و پاکیزگى، استقلال، و مراعات حقوق دیگران بدهد.
چنانکه توجه و حضور قلب، پذیرفتن رهبرى امامان معصوم و اداى واجباتِ مالى چون خمس و زکوة، شرط قبولى نماز است و انجام آن در اوّل وقت، در مسجد، به جماعت، با لباس تمیز و عطر زده، مسواک زده و رعایت نظم صفوف و امثال آن از شرائط کمال نماز است.
دقت در این شرائط بخوبى مى‏رساند که هر یک از آنها نقش مؤثرى در تربیت انسان‏ها دارد.
در نماز به هر سو بایستیم رو به خداست، زیرا قرآن مى‏فرماید: «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ» (37) اما بخاطر آنکه بفهماند جامعه اسلامى باید یک جهت داشته باشد و درس وحدت و هبستگى بدهد، دستور مى‏دهد همه به یک جهت بایستند. اما چرا آن جهت، کعبه باشد؟
زیرا کعبه اولین نقطه‏اى است که براى عبادت مردم وضع شده است: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَکَّةَ مُبارَکاً» (38)
و از طرفى بنیانگذار و تعمیرکنندگانِ آن در طول تاریخ، انبیا بوده‏اند. پس رو به کعبه ایستادن یک نوع همبستگىِ مکتبى در طول زمان است.
از سوى دیگر کعبه رمز استقلال است، زیرا تا وقتى مسلمین رو به بیت‏المقدس، قبله یهود و نصارى نماز مى‏خواندند، آنها منّت مى‏نهادند و مى‏گفتند: رو به قبله ما ایستاده‏اید پس از خود استقلالى ندارید.
قرآن با صراحتِ کامل مى‏فرماید:
«لِئَلّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیکُم حُجَّة» (39)
ما قبله شما را کعبه قرار دادیم تا مردم بر شما حجّتى نداشته باشند.
خلاصه آنکه قبله رمز استقلال، وحدت و همبستگى است و اینها درسهاى تربیتىِ نماز است.
5 - احضار ارواح!
امروزه بازار هیپنوتیزم و احضار ارواح در دنیا رونق پیدا کرده است، ولى هدف ما آن بحث‏ها نیست. هدف ما این است که روحِ فرارى خود را از طریق نماز نزد خالق احضار و این شاگرد فرارى را سر کلاس حاضر کنیم. یکى از برکات نماز احضار نفس سرکش وفرارى در محضر خداست.
امام زین العابدین‏علیه السلام در مناجات الشّاکین، از نَفس خود به درگاه خداوند ناله مى‏کند و مى‏گوید: خداوندا من از نفسى به تو گلایه دارم که میل به هوسها دارد و از حق فرارى است.
این نفس است که گناه را در نزد انسان شیرین و آسان جلوه مى‏دهد و اینگونه توجیه مى‏کند که بعداً توبه مى‏کنى و یا دیگران نیز این کارها را کرده‏اند. نفس مثل کودک بازى‏گوشى است که اگر پدر از او مراقبت نکند دست خود را از دست پدر بیرون کشیده و به هر سو که بخواهد مى‏رود و هر لحظه خطرى او را تهدید مى‏کند.
بهترین راه کنترل این نفسِ سرکش آنست که انسان روزى چند مرتبه آن را در نزد خداوند احضار و غفلت‏زدائى کند تا از غرق شدن در منجلاب مادیات نجاتش دهد.
6- ولایت بر هستى!
از برکاتِ نماز و عبادت آن است که انسان بتدریج و گام به گام بر هستى تسلّط پیدا مى‏کند.
گام اوّل: قرآن مى‏فرماید: تقوى براى انسان نورانیت و بصیرت مى‏آورد یعنى به انسان دیدى مى‏دهد که حق را از باطل تشخیص دهد، «إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً» (40) و در جاى دیگر مى‏فرماید: «یَجْعَل لَّکُمْ نُوراً» (41) پس تقوى که در رأس آن بندگى خدا و نماز است گامى به سوى نورانى شدن و بصیرت پیدا کردن است.
گام دوّم: کسانى که هدایت الهى را پذیرفتند و در مدار حق قرار گرفتند خداوند هدایت آنها را زیادتر مى‏کند: «وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُم هُدىً» (42) پس نور و هدایت آنها متوقف نمى‏شود، بلکه بخاطر تسلیم و بندگى دائماً در حال قرب و رشد هستند و شعاع وجودیشان بیشتر مى‏شود.
گام سوّم: از آنجا که این افراد در راه خدا تلاش مى‏کنند، خداوند راه‏هاى زیادى را براى رسیدن به کمال به آنها نشان مى‏دهد. «وَالَّذِینَ جَهَدُواْ فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُم سُبُلَنَا» (43)
گام چهارم: هرگاه شیطان به سراغ آنها برود فوراً متذکّر شده و از خداوند عذرخواهى مى‏کنند. «إِذَا مَسَّهُمْ طآئِفٌ مِّنَ الشَّیطَانِ تَذَکَّرُوا» (44)
گام پنجم: براى خودسازى و دورى از فحشاء و مکر نماز بهترین عامل است. «إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى‏ عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنکَرِ» (45)
بدنبال این قدمها و گامها، انسان بر نفس خود تسلّط پیدا مى‏کند، نفس را مهار مى‏کند و گرفتار وسوسه و لغزش نمى‏شود. بلکه هرگاه فشار وسوسه درونى و طاغوت بیرونى زیاد شد، باز هم از اهرم نماز و صبر کمک مى‏گیرد: «وَاستَعِینُوا بِالصَّبرِ وَالصَّلَو ة» (46)
گام ششم: افراد با تقوى که وجودشان با نور الهى روشن شده، با هر نماز یک گام به جلو مى‏روند، زیرا نماز تکرار نیست، بلکه معراج است. پلّه‏هاى یک نردبان همه مثل هم است، اما هر پله یک قدم انسان را رو به بالا مى‏برد. چنانکه کسى که چاه حفر مى‏کند، در ظاهر کارى تکرارى مى‏کند و همواره کلنگ مى‏زند، اما در واقع با هر کلنگى که مى‏زند به عمق بیشترى مى‏رسد.
رکعات نماز در ظاهر تکرارى‏اند، اما در واقع پلّه‏هاى بالا رفتن از نردبان کمال و عمق دادن به معرفت و ایمان‏اند.
نمازگزار اجازه نمى‏دهد که عمرش چراگاه شیطان و لگدکوب او گردد. امام زین‏العابدین‏علیه السلام در دعاى مکارم‏الاخلاق از خداوند چنین مى‏خواهد: خداوندا! اگر عمر من چراگاه شیطان است، آن را قطع کن.
نه تنها شیطان که گاهى وهم و خیال، روح انسان را لگدکوب مى‏کند و انسان را غافل از حق و حقیقت مى‏گرداند.
آرى پیامبر اکرم در خواب هم بیدار بود و ما در بیدارى و حتى در حال نماز هم خوابیم و روحمان دستخوش شیطان و خیال است، به قول مولوى:
گفت پیغمبر که عَیناىَ ینام
لایَنام القلب عن ربّ الاَنام
چشم تو بیدار و دل رفته به خواب
چشم من خفته، دلم در فتح باب
و در جاى دیگر مى‏گوید:
گفت پیغمبر که دل، همچون پرى است
در بیابانى اسیر صَرصرى است
باد، پَر را هر طرف رانَد گزاف
گه چپ و گه راست با صد اختلاف
این نفس اگر مهار نشود هر لحظه انسان را به فساد مى‏کشاند:
«إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارةُ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبّى» (47)
به همین دلیل قرآن، بهشت را مخصوص کسانى مى‏داند که نه تنها به زبان بلکه در دل نیز اراده برترى‏طلبى و فساد نداشته باشند. (48) و براى آنان که نفس خود را از هوسها باز داشته‏اند، بهشت را مأوى قرار داده است. (49)
اولیاى خدا بر افکار و اندیشه‏هاى خود حاکمند نه محکوم آنها. آنان در اثر بندگى خدا چنان ولایت و سلطه‏اى بر نفس خویش دارند که اجازه نمى‏دهند حتّى وسوسه‏اى بر قلب آنها خطور کند.
من چو مرغ اوجم، اندیشه مگس
کى بود بر من مگس را دسترس
پس از آنکه انسان به نور و شناخت و آگاهى رسید و با نمازهاىِ عارفانه و عاشقانه و آگاهانه، نفس را کنترل و روح را در جهت رضاى خدا قرار داد و بر نفس خود ولایت و سلطه پیدا کرد، بر هستى نیز سلطه مى‏یابد. دعاهاى او مستجاب مى‏شود و کارهاى خدائى مى‏کند.
معجزات انبیا همان تصرّف در هستى و تسلّط بر طبیعت است که با اذن الهى انجام مى‏دهند.
اینکه مى‏گویند: «العبودیة جوهرة کنهها الرّبوبیة» بندگى خالص، گوهرى است که از ربوبیّت سر در مى‏آورد، مراد همین سلطه بر هستى است که از بندگى خدا حاصل مى‏شود.



  • کلمات کلیدی : نماز
  • نوشته شده توسط: الهه درودی

    نوشته های دیگران ()


    i ْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

     صورت وسیرت مهدی
    ولادت
    علائم امامت
    یاران امام مهدی
    مشخصات مهدی موعود
    [عناوین آرشیوشده]


    خانه
    مدیریت
    پست الکترونیک
    شناسنامه
     RSS 
     Atom 

    :: کل بازدیدها ::
    62587

    :: بازدیدهای امروز::
    1


    :: بازدیدهای دیروز::
    3


    :: درباره خودم ::

    sahebzaman
    الهه درودی
    دانشجوی کارشناسی زراعت و اصلاح نباتات هستم امیدوارم از مطالب که در وبلاگم گذاشتم خوشتان بیاید شاید دارای نقص هایی باشد ولی با نظر دادن شما امیدوارم بتوانم آن نقص ها را اصلاح کنم

    :: لینک به وبلاگ ::

    sahebzaman

    :: پیوندهای روزانه ::

    صورت و سیرت مهدی [10]
    ولادت [9]
    علائم امامت [21]
    یاران امام مهدی [42]
    مشخصات مهدی موعود [82]
    امام زمان را بهتر بشناسیم [20]
    تفسیر نماز [51]
    فلسفه نماز [17]
    ادامه سوره یس [32]
    ادامه سوره یس [33]
    مهدی موعود [34]
    ادامه سوره یس [26]
    کلزا [41]
    سوره یس [899]
    سوره لقمان [881]
    [آرشیو(34)]

    :: لینک دوستان من ::

    الهه

    ::دسته بندی یادداشت ها ::

    مطالب مربوط حضرت مهدی (عج)[9] . تازه ها و دانستنی ها[7] . مطالب تخصصی زراعت و اصلاح نباتات[5] . مطالب قرآنی[5] . جک و اس ام اس[3] . تصاویر زیبا[2] . نماز[2] . تصاویر مذهبی . آشپزی .

    :: آرشیو ::

    مطالب آرشیو شده الهه

    :: وضعیت من در یاهو::

    یــــاهـو

    :: خبرنامه ::

     

     

    خدمات وبلاگ نویسان-بهاربیست

    فال عشق

    انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس